دستهای خالی
تاريخ : 9 فروردين 1391برچسب:دلنوشته, | | نویسنده :

 

باز هم یه متن عاشقانه بسیار زیبا.....

 

 

برای دست های خالی ام فکری کن برای علفهای هرز یاس در سینه ام برای قلب شکسته و رنجورم چه داری من به اخرین ایستگاه زندگی رسیده ام مرز میان بودن و نبودن را دیده ام واز غم چشمهای حیرانم با خبرم من باورم نمی شود که رفته ای باورم نمی شود که در اغاز شب ناله های گمشده بشنوم فکری برای این قلب تنهایم کن من از صبر ایوب و قله ی انتظار گذشتم تا به تو رسیدم تو را اسان از عطش فاصله نگرفتم ....

روزی که تو را دیدم اغاز حیاتم بود اغاز دلی عاشق اغاز غم فردا روزی که تو را دیدم پایان غم دل بود گفتم که دیگر دردی در سینه ام نخواهد ماند ....

افسوس که نا اگاه دردم همه یادت بود بر قاب شکسته ام عکس رخ تو خالی در گوشه ی قلب من عشق تو اهورایی ان روز که تو رفتی پایان نگاهت بود اغاز شد اما عشق با دردی جگر سوزان مانده است خیال تو تا باز رسد دیدارت تو که رفتی من و قلبم توی شهر بی کسی ها واسه تو تنها نشستیم برا تو دعا می کردیم تو دیار بی کسی ها با خیالت بودم عاشق برای رسیدن تو دلم و زدم به دریا یه زمونی خاطر تو واسه من دلواپسی بود رنگ چشمات توی دنیا واسه من یه ارزو بود اما حالا من  می خونم شعرای تلخ جدایی می دونم تقدیر هر کس رنگ خوشبختی رو داره اره اما توی این شانس دست من شده که خالی ....



نظرات شما عزیزان:

sama
ساعت12:19---9 فروردين 1391
kheyli jaleb bod...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پیچک